پروانه‌ها

از كف دست‌هاي ما

اندوهگين مي‌روند

رد سرخشان

در هوا مي‌ماند

 

پروانه هاي تازيانه خورده

كج مي‌پرند

در اتاق

در خيابان

و غريب مي‌نشينند

در كنج دل هاي ما و

بال مي‌لرزانند

 

 

پروانه‌ها ...